فرشته زمستونی ما نادیافرشته زمستونی ما نادیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

❤نادیا و نلیا تمام هستی ما❤

پارک ارم...

                                                             پنجشنبه صبح قبل از اینکه بابایی بره سرکار موهای نلیا رو کوتاه کردیم تا دیگه تو چشمای نازش نره و گرمش هم نشه...دختر نازم یه کوچولو شبیه پسرا شد ...(این روزا نلیا جونم هر چیزی جلوش باشه دستاشو بهش میگیره و بلند میشه...و وقتی من رو نمیبینه یا از پیشش میرم کلی گریه میکنه و چهار دست و پا دنبالم میا...
14 مرداد 1391

اندر احوالات ما...

این چند روز که نبودیم بخاطر پیکارهای جام جانباختگان بود ....که مثل هر سال در مارکار تهرانپارس برگزار شد... این پیکارهای ورزشی 5 روز ادامه دارد و نوجوانان و جوانان زرتشتی  به یاد جانباختگان زرتشتی از شهرهای ایران در مارکار دور هم جمع میشوند و در تمام رشته های ورزشی که در آنها فعالیت دارند با هم مسابقه میدهند و تمام برنامه ریزی و کارهای این 5 روز بر عهده کانون دانشجویان زرتشتی است که اعضای آن را دانشجویان زرتشتی تشکیل میدهند...و ما هم این 5 روز هر روز برای تماشای رفتیم و برای همین بود که نتونستم آپ کنم... تو این مدت نلیا جونم یاد گرفته 4 دست و پا بره و دیگه نمیتونیم یه جا نگهش داریم...و همینطور نلیا جونم میتونه دستشو بگیره به جای...
8 مرداد 1391

سالگرد پیمان عشق...

پروردگارا شکر... شکر که پشتیبانمان بودی... شکر که دوستمان داشتی... شکر که به ما بهترین ها را هدیه کردی...  4 سال گذشت از روزی که در درگاه تو با هم عهد بستیم تا همیشه عاشق بمانیم.... بعد از 4 سال دوستی با هم پیمان ازدواج بستیم...اکنون 8 سال و 5 ماه است که با یکدیگریم... و حالا برای بقیه زندگی از تو میخواهم که سلامتی...عشق...احترام ...و وفاداری را در دل ما بیشتر و بیشتر کنی... ای اهورا دوستت دارم چرا که ما را برای هم آفریدی تا بتوانیم دوست داشته باشیم...     نریمان عزیزم دوستت دارم  سالگرد پیروزی عشق...
1 مرداد 1391
1